مناظری که بانوی قهرمان کربلا دید به روایت نویسنده مصری
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۹۱۸۵۲
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: کتاب «زینب بانوی قهرمان کربلا» نوشته عایشه بنت الشاطی با ترجمه سیدجعفر شهیدی و اهتمام غلامرضا امامی یکی از آثار موجود در بازار نشر کشور درباره عاشورا و قیام امام حسین (ع) است که شخصیت محوریشان، حضرت زینب (س) است.
نویسنده اینکتاب استاد زبان و ادبیات دانشگاه عینالشمس در مصر است که سال ۱۹۱۳ (۱۳۳۱) متولد شد و سال ۱۹۹۸ (۱۳۷۷) درگذشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سیدجعفر شهیدی ترجمه اینکتاب را سال ۱۳۷۲ انجام داد و غلامرضا امامی با مقدمه کوتاهی که در معرفی نویسنده اثر نوشته، سال ۱۳۹۴ یعنی زمانی که شهیدی دیگر در قید حیات نبود، ویرایش جدیدی از آن را ارائه کرد. بنابراین کتاب موردنظر و پیشرو سال ۱۳۹۴ توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر و راهی بازار نشر شد.
نویسنده اینکتاب هم مانند دیگر نویسندگان و مولفانی که درباره شخصیتهای تاثیرگذار ماجرای عاشورا قلم به دست گرفتهاند، از جایی از زندگی خود با نام زینب (س) آشنا شده و عاملی مخفی او را به این نام و حوادثی برایش پیش آمده، گره زده است.
عناوین فصول کتاب «زینب بانوی قهرمان کربلا» به اینترتیباند:
سالشمار زندگی زندهیاد علامه سید جعفر شهیدی، درآمد، پیشگفتار، مقدمه مترجم، مقدمه مولف، پدران و اجداد، سایههایی بر گهواره، دوران کودکی اندوهناک، عقیله بنیهاشم، آژیر تندباد، هجرت، دلیل قافله، خواهش و اصرار، به سوی بیابان مرگ، شیرزن کربلا، قافله اسیران، بازگشت کاروان، سفر آخرین، خوانخواه! بانگ جاویدان.
در برشهایی از اینکتاب میخوانیم:
***
زینب (س) را میبینیم، کنار بستر مرگ جدش ایستاده و سر او را مشاهده میکند که در دامن عایشه میافتد و او آن سر نازنین را بهآرامی بر بالین میگذارد. سپس چشمان وی را برای همیشه از دنیا بسته و پیراهنی بر بدن او میپوشاند و بوسه وداع را از پیشانی شوهر مهربان برمیدارد. آنگاه بانگ ناله از خانه عایشه برخاسته؛ نخست خانههای دیگر پیامبر (ص) و به دنبال آن احد و قبا را فرا میگیرد.
سپس میبیند کسان وی پیکر او را در سه کفن میپوشانند و مسلمانان دستهدسته برای وداع پیشوای بزرگ خود، در خانه او فراهم میشوند.
او چشم به روی کسانی دوخته بود که در خانه عایشه به کندن قبر مشغولند. سه تن از یاران که با یکی آشناست؛ و او پدرش علی (ع) است. این سه، بدن پیغمبر (ص) را برداشته و در قبر میگذارند و روی قبر او را با خشت و خاک میپوشانند.
زینب (س) برای فرار از دهشت و بیمی که از دیدن این منظرههای فجیع بر او دست میدهد، به آغوش مادر پناه میبرد، ولی مادر خود گرفتار اندوهی است که خاطر او را سخت آزرده و آرامش را از او سلب کرده است.
دختر از آغوش مادر به دامن پدر پناهنده میشود، ولی مشاهده میکند که او نیز با غصه و حزن دست به گریبان است. او از یک سو شکوه از غصب حقوق خود و در هم شکستن حشمت و احترام خویش دارد و از یک سو زن مصیبتزده خود را میبیند که مرگ پدر و ستمکاری اصحاب و غصب حقوق او خاطرش را آزرده کرده است.
زینب (س) مادر را میدید که شبانه از خانه بیرون رفته و یکیک خانههای مهاجر و انصار را میگردد و آنان را به یاری شوی خود میخواند ولی آنها در پاسخ او میگویند: «دختر پیغمبر (ص) ما با ابوبکر بیعت کردیم و اگر علی (ع) پیشدستی میکرد، بیعت او را میپذیرفتیم!»
***
یزید نوه این هند است. پدر او معاویه خلافت اسلامی را همچون سلطنت رومیان که هرگاه هرقلی میمرد هرقل دیگری جانشین او میشد، برای وی به ارث گذارد در حالی که میان مسلمانان صحابه بزرگواری بودند و حسین (ع) فرزند زهرا و نوه خدیجه زنده بود.
معاویه حسین (ع) و یزید را نیک میشناخت و بهخاطر همین شناسایی بود که در آخرین وصیت خود یزید را گفت:
- من گردنگشان را در مقابل تو خاضع کردم و اسباب کار از هر حیث آماده ساختم و دشمنان تو را در مقابلت خوار نمودم، ولی از سه کس بر تو میترسم، حسین بن علی (ع)، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر.
آنگاه در مقایسه این سه تن با یکدیگر، خطر حسین (ع) را عظیمتر دانست.
حسین (ع) خویش او بود و حقی بزرگ داشت. از اینرو فرزند خود را گفت:
- عبدالله عمر را به کار عبادت واگذار، ابنزبیر را به سختی دنبال کن، اما امیدوارم حسین (ع) را کشندگان پدر و خوارکنندگان برادر وی، از تو بازدارند و گمان دارم مردم عراق دست از او برندارند تا به خروجش وادار کنند.
زینب (س) و بنیهاشم در رجب سال شصتم هجری، با خلافت یزید روبهرو شدند.
***
حسین (ع) تنها ماند. گویند کسی را مانند او ندیدیم که لشکرهای انبوه او را در دایره افکنده و فرزندان و خویشان او را کشته باشند و او همچنان آرامش خود را از دست نداده و دل و جرئت وی بر جا باشد!
زینب (س) اندکی آنسوتر ایستاد چندانکه جراحتها او را سنگین کرد و نزدیک شد که بیفتد، دیگر نتوانست بدو بنگرد، دیدگانش را بربست و گوش به آوازی داد که از میان هزارها تن برمیخاست و میگفت:
- به کشتن من فراهم شدهاید؟ به خدا پس از من کسی را نمیکشید که بدین اندازه در قتل او خدا را خشمگین ساخته باشد. به خدا سوگند، من از خدا میخواهم در مقابل این ستم که از شما میکشم مرا پاداش دهد. به خدا اگر مرا بکشید خدا کیفر شما را به دست شما خواهد افکند تا خون بریزید و بدین اندازه رضا ندهد تا عذاب نخست را بر شما دو چندان سازد.
گویا زمین زیر پای لشکریان به لرزه درآمد. حسین (ع) اندکی درنگ کرد، اگر کشتن او را میخواستند میتوانستند، لیکن یک یک میرفتند و چون اراده کشتن او میکردند، ایشان را سستی و لرزش فرا میگرفت.
سپس قضای خدا فرود آمد و حسین را آنچه مقدر بود رسید. آری حسین (ع) کشته شد، در حالی که در بدنش سیوسه تیر و نیزه و سیوچهار ضربت شمشیر بود.
کد خبر 5587116 صادق وفاییمنبع: مهر
کلیدواژه: سید جعفر شهیدی دفتر نشر فرهنگ اسلامی عاشورا حضرت زینب س امام حسین ع محرم 1401 حسینیه مهر روایت محرم معرفی کتاب اربعین 1401 یاسر احمدوند تازه های نشر اربعین حسینی ترجمه موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران روسیه ادبیات کودک و نوجوان ادبیات داستانی کتاب و کتابخوانی کنار قدم های جابر انقلاب اسلامی ایران محمد مهدی اسماعیلی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۹۱۸۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رکورددار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان به روایت آسمان غرب
هشتم اردیبهشت، سالروز شهادت قهرمانی است که رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان است و محمد عسگری در فیلم سینمایی «آسمان غرب» که این روزها روی پرده سینما در حال اکران است، به روایت مقطع کوتاهی از زندگی او میپردازد؛ این کارگردان در گفتوگو با ایمنا از عشق به وطن شهید علیاکبر شیرودی میگوید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از مازندران، این برای چندمینبار است که دیالوگهای طلایی میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی، تماشاگران را سر وجد آورده است «چه جوری وایسم و ببینم، خاکم رو دارند میگیرند، زن و بچه مردم رو میکشند، به ناموسمون دارند، تجاوز میکنند، نمیتونم، الان باید وایسیم و دفاع کنیم.»
جادوی سینما در روایت قهرمانان این بار هم مؤثر افتاده است و همه مجذوب فیلمی شدهاند که به بازخوانی تحولات روزهای ابتدایی آغاز جنگ تحمیلی و نقشآفرینی خلبانان هوانیروز در دفاع از میهن تمرکز دارد.
در دو سه روز ابتدایی پس از حمله نیروهای بعث عراق به خاک ایران، علیاکبر شیرودی به همراه جمع اندکی از همراهانش در نیروی هوایی تن به دستورات بالا نمیدهد و ترجیح میدهد نسبت به آن تمرد کنند! همین تمرد از یک دستور نظامی، اما تأثیری شگرف بر ادامه تحولات جنگ میگذارد.
«آسمان غرب» تلاش کرده است تا این چند روز ملتهب را به تصویر درآورد و روایتی از قهرمانی را به تصویر بکشد که جانش را در راه وطن و مردمش فدا کرد و امروز کلمه شهید کنار نامش نصب شده است.
محمد عسگری، کارگردان این فیلم به دنبال روایت بزرگمردی است که ستاره درخشان جنگهای کردستان نام گرفته بود و به گفته شهید «ولیالله فلاحی» رئیس وقت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی: «ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازیدراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکنها را ممکن ساخت.»
شهید شیرودی همچون آهنربایی است که انسانها را به خود جذب میکندمحمد عسگری در گفتوگو با خبرنگار ایمنا از مازندران درباره انتخاب موضوع فیلمنامهاش که درباره مقطع کوتاهی از زندگی شهید شیرودی است، میگوید: به لحاظ فنی برای هر کارگردانی جذاب است که در آسمان کارگردانی کند، حالا به واسطه هر چیزی که ممکن است یک هواپیما یا یک بالگرد باشد، اما در بخش دیگر، شیرودی یک شخصیت آهنرباگونهای است که انسان را جذب خود میکند.
وی میافزاید: بهویژه در این دوره زمانه ما، اینکه یک نفری بهخاطر غیرتی که به وطنش، خاکش، مردمش، ناموسش، خانوادهاش، نظامش و هر آنچه فکر میکنید دارد، در موضوعاتی گنجانده میشود که آدمی دادخواه و عدالتخواه باشد تا پشت مردمش باشد و این روحیه برای من روحیه جذابی است؛ اینکه وجوه اصلی یک قهرمان را در خود دارد.
کارگردان آسمان غرب با بیان اینکه این دلایل موجب انتخاب این شخصیت شد، ادامه میدهد: زمانی که دیدم سوژه مناسبی است، آن را انتخاب کردم، ضمن اینکه برهه زمانی که به آن در فیلمنامه پرداختم، همچون خورشیدی دیدم که به واسطه عمل آنها میدرخشید، اما گذر زمان روی آن سایه انداخته بود.
عسگری اضافه میکند: رخداد دراماتیک و حماسهگونهای که در روزهای ابتدای جنگ انجام میدهند و ارتش سازمان درستی نداشت و سپاه تازه داشت، شکل و قوت میگرفت و این ماجرا موجب میشود تا شرایط ویژهای پیدا کند و اینها باعث میشود تا بتواند مرا برای ساخت موضوعی جذب کند که انجام هم شد.
آسمان غرب، نمونهای از تمام آسمان ایران استکارگردان نامی چهلودومین جشنواره فیلم فجر با اشاره به شناختش از شهید شیرودی قبل از آغاز ساخت فیلم میگوید: اطلاعاتم در این مورد شهید، اطلاعات محدودی بود که دیگران هم دارند، اما آنچه در ساخت این فیلم کمک کرد، گفتوگوهای میدانی با همرزمان شهید بود، ضمن اینکه مطالعات و اتفاقاتی که در آن برهه از زمان رخ داد، بخشی از ساخت فیلمنامه بوده است.
وی میافزاید: حضور میدانی در سرپل ذهاب، پادگان ابوذر و اتفاقات آنجا، همچنین گفتوگو با روستاییانی که در آن دوران از زمان و اینکه چرا آن کارها را در آنجا انجام داد، موجب شد تا فیلمنامه نوشته شود و به این شهید جذب شوم.
کارگردان نخستین فیلم حوزه مقاومت به نام «اتاقک گلی» درباره انتخاب فیلم دومش به نام آسمان غرب میگوید: دلیل این نام به این خاطر بود که این موضوع در غرب کشور اتفاق افتاد و در آسمان، البته آسمان غرب نمونهای از تمام آسمان ایران است و معطوف به غرب کشور نیست، بهطور قطع در جنوب کشور هم همینطور بوده است، بههرحال ما قهرمانانی را داریم که خلبان هستند و قهرمانی آنها در آسمان بوده است، حالا چه خلبان هواپیمای جنگی، بالگرد یا سایر که در روزهای جنگ مأموریتهای و پروازهای خاص و خطیر خودشان را داشتند.
عسگری با اشاره به استقبال مردم از اکران این فیلم روی پردههای سینما ادامه میدهد: اشتباهی در فیلمهای ما اتفاق افتاده است و آن این است که عنوانی روی فیلمی گذاشته میشود، بهطور مثال عنوان شیرودی یا قهرمان بهعنوان یک شخصیت کشوری یعنی زندگی او، در صورتی که در این فیلم اینطور نیست، این فیلم رخدادی از روزهای نخست جنگ است که بر حسب اتفاق علیاکبر شیرودی قهرمان آن روزها بود، بهخاطر همین برخی میگویند که چرا معنویات شیرودی را نشان ندادید؟، در واقع اشتباه محض است که بخواهیم در ۱۰۰ دقیقه تمام آنچه که شهید شیرودی بوده است را به نمایش درآوریم.
وی اضافه میکند: در این فیلم جنگندگی یا همان غیرت به وطن و جوهر انسانیت و اخلاق شهید شیرودی به نمایش در آمده است؛ شخصیتی که قهرمان ما در برههای از زمان بوده است و بزرگان از او به عنوان «مالک اشتر» زمانه نام میبرند و بهخاطر سلحشوری و جنگندگی او بوده است.
علاقه شهید شیرودی به حضرت امام راحلکارگردان آسمان غرب ادامه میدهد: نکته نخست درباره روایت این فیلم سلحشوری، جنگندگی و قصه این سلحشوریها در آن دوره بوده است و نکته دیگر در مورد معنویات و خانواده شیرودی است؛ شما به عنوان یک فیلمنامهنویس به یک زاویهای نگاه میکنید و آن شخصیت و جوهره شیرودی محسوب میشود و آن ویژگی برای جوان و نوجوان امروزی ملاک است و این قهرمان شجاع را دوست دارد، شما میخواهید آن را به جوان امروز نشان دهید، بنابراین باید آن را به زبان روز به جوان امروز رساند.
وی تاکید میکند: به عنوان مثال شهید شیرودی در جایی در این فیلم به امام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایمان دارد؛ ابزار شیرودی بالگرد است؛ عکس امام را به آن میچسباند و به آن آهن بیخاصیت به لحاظ مفهومی جان میدهد و این همان زبان سینماست که سبب میشود نوجوان و جوان سینما را دوست بدارد.
عسگری با بیان اینکه با حضور در بعضی از اکرانهای فیلم در سینماها میبینیم که نوجوان و جوان با صوت و سرافرازی شیفته شیرودی میشوند و این نشانه خوب از نوع ارتباط جوان امروز با این قهرمانان است، میگوید: مطمئناً در یک فیلم ۱۰۰ دقیقهای نمیتوان تمام وجوه یک شخصیت مهم را مطرح کرد، شخصیتی که زمانی که خبر شهادتش به حضرت امام (ره) رسید، ایشان به فکر فرو رفتند و با اینکه درباره همه شهدا میگفتند خدا آنها را بیامرزد، اما درباره شهید شیرودی گفتند که او آمرزیده است، یا مقام معظم رهبری درباره این بزرگمرد فرمودند که شیرودی، اولین نظامی بود که به او اقتدا کردم.
کد خبر 748225